اختلالات کودکان

یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانش آموزان، وجود اختلالات یادگیری در آنان است که منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس و ترک تحصیل آنها می شود. برچسب های «عقب مانده»، «تنبل» و غیره به این قبیل دانش آموزان آنها را از ادامه تحصیل بازمی دارد و لطمات جبران ناپذیری از نظر روانی و اقتصادی به کودک و خانواده و نظام آموزش و پرورش کشور وارد خواهد کرد.

از آنجا که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، جزو بچه های در معرض خطر و شکننده محسوب می شوند، آموزش و پرورش باید از این افراد پشتیبانی کند و یک سپر دفاعی برای آنان باشد. همچنین نظام اجتماعی نیز باید از آنان حمایت و مراقبت کند. برای کاهش آمار بالای مبتلایان به این اختلالات و عوارض جانبی، ضرورت دارد معلمان با این اختلالات آشنایی پیدا کنند.

  

 

تعریف اختلالات یادگیری

روان شناسان با اندک تفاوت هایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف می کنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فرایند اساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد. در سال 1963 جمعی از متخصصین اصطلاح ، ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند ، یعنی ناتوانیهای که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند ، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات در یادگیری و ( یا به نظر نگارندگان مشکلات یادگیری ) به کار گرفته شود، مناسب تر باشد. علائم این اختلالات ممکن است به صورت های مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانی های یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعه ای از نارسایی ها در یادگیری اطلاق می شود که برخلاف نارسایی های جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته می ماند. در دوران تحصیل دانش آموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمی شوند، بلکه با عقب ماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم می شود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر می اندازد.

در یک سوی این اختلاف معلمان و مسئولان آموزش و پرورش هستند که برای تشخیص و پیگیری این اختلالات نیاز به دانش افزایی بیشتری دارند و در سوی دیگر ناآگاهی و نپذیرفتن وجود اختلال در کودک از جانب برخی از اولیا است. برخی از اولیا به صورت ناخودآگاه گرایش دارند تا کودکان خود را (حتی در صورت داشتن مشکل) سالم تلقی کنند و در پذیرش این نکته که فرزند آنان دچار اختلال است از خود مقاومت نشان می دهند و اصرار دارند که کودکشان مشکل ندارد و مشکل از شیوه آموزشی معلم یا عوامل دیگر است. غافل از این که کودکانی که دچار این اختلالات هستند با روش ها مرسوم تعلیم و تربیت کودکان عادی قادر به یادگیری نیستند و نیاز به کمک های ویژه دارند. متأسفانه، دانش آموزان با ناتوانی یادگیری گاهی به اشتباه به عنوان دیرآموز (Show Learner) درنظر گرفته می شوند. درحالی که فهم کودک دیرآموز در پیامدهای رفتار ناپخته خود کم است. درحالی که دانش آموز با اختلال یادگیری هرچند ممکن است به صورت نامناسب عمل کند، ولی از پیامدهای بدرفتاری خود کاملاً آگاه است. متأسفانه این فهم نمی تواند راهنمای رفتار او باشد حتی با وجود مداخله، پیشرفت دانش آموز دیرآموز خیلی آهسته است ولی روش هایی که برای بهبود وضع دانش آموز با ناتوانی یادگیری بکار برده می شود ممکن است پیشرفت های مداوم و نزدیک به هنجار در برخی از زمینه های تحصیلی به وجود آورد.

مسائل سازشی اجتماعی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری فراوان به چشم می خورد مشاهدات و درجه بندی های رفتاری که از همسالان، معلمان و والدین صورت گرفته، نشان می دهند که این دانش آموزان چندان مورد علاقه دیگران نیستند. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری نسبت به توانایی های درسی خود ناامید هستند. کمتر در آنها انگیزه ای به وجود می آید و انگیزه هایی که در آنها دیده می شود به جای این که درونی باشد، جنبه خارجی دارند. آنان نمی توانند تصدیق کنند که اگر کار و کوشش بیشتری از خود نشان دهند، موفقیت هایشان زیادتر خواهد شد. به جای آن سعی دارند که شکست را به ناتوانی های خویش نسبت دهند. این حالت بدبینی درباره علل موفقیت ها و شکست هایشان در آنان حالتی به وجود می آورد که اصطلاحاً به آن درماندگی اکتسابی می گویند و این حالتی است که فرد فکر می کند هر اندازه کوشش کند، باز نتیجه ای جز شکست به بار نخواهد آورد.

چه عواملی باعث بروز اختلالات یادگیری هستند ؟
ثابت شده است که علل بروز ناتوانی های یادگیری نسبتا مبهم است برخی از مشکلات کنونی درباره ی مفهوم ناتوانی های یادگیری بازتابی است ازناتوانی ما در اشاره ی دقیق به علل بروز ناتوانی های یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مساله علل بروز ناتوانی های یادگیری را به فراموشی و بی توجهی می سپاریم بر حسب درک ما از ناتوانی های یادگیری و نگرش اولیه حرفه ای ما ( پزشکی ، روان شناسی ، تعلیم و تربیتی ) نسبت به ناتوانی های یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطه ی علّی دشواری بپردازیم .اما تجربه ی گذشته و عمل کنونی به ما ثابت می کند که ناتوانی های یادگیری مفهومی چند رشته ای است و ارتباط بین متخصصان رشته های مختلف در این امر باید برقرار باشد .

الف) عوامل آموزشی

1- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
2- عدم فراگیری معلم از مهارت های لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس
3- توقعات فوق العاده بالا یا فوق العاده پایین معلمان
4- برنامه ریزی و طرح برنامه ی آموزشی ضعیف
5- عدم فعالیتهای برانگیزنده
6-- تدریس عملی ناصحیح
7- عدم آموزش مهارت های اجتماعی ، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیری های زبان شفاهی
8- استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی
ب) عوامل محیطیعوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانی های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .
- تغذیه بهداشت سلامتی
انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگ ها و مزه های مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک موثر است .
سرماخوردگی مزمن ، مشکلات تنفسی ، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک موثر است .
سقوط ، آسیب دیدگی مغزی ، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری موثر است .
- تحریک حسیکودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .
- تحریک زبانیزبان به واسطه ی نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .
- رشد اجتماعی و عاطفی
بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد .

ج) عوامل روانی
امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند .

د- عوامل فیزیولوژیکی
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی های یادگیری آسیب دیدگی مغزی ، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است .

 ه- عوامل ژنتیکی
شواهدی در دست است که نشان می دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد .

ز – عوامل بیوشیمیایی
اختلال های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی های یادگیری می شوند مثل هایپوگلیسمی ، کم کاری تیروئید و …
و- عوامل پیش ، هنگام و بعد از تولد

ژ- تاخیر رشد
بندر ، دهریش ، جانسکی ، لانگ فود … اظهار می دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می کنند .

چ- نقص جزیی در کار مغز
به نظر می آید هر گونه نتیجه گیری درباره ی حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد .
سبب شناسی بیش از هر موضوع دیگر به موضوع پیش گیری تکیه دارد .
اختلالات یادگیری چگونه تشخیص داده می شود ؟
با توجه به تعاریفی که از دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری گفته شد به نظر می رسد معلمین از جمله اولین کسانی هستند که متوجه اینگونه دانش آموزان می شوند و پس از اینکه روشهای گوناگون یاد دهی – یادگیری را اجرا می کنند ولی در مورد چنین کودکانی به موفقیت چشمگیری نمی رسند آنان را به مراکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری هدایت می کنند .

مشخصه های اولیه ناتوانی در یادگیری

کودکانی که ناتوانی در یادگیری دارند از مشخصات زیر برخوردارند.

مشکل در صحبت کردن، خواندن، نوشتن، محاسبه، مشکل در تمرکز حواس و توجه به مطالب، گیج شدن در مورد زمان و فضا، رفتار تحریک پذیرانه، مشکل در یادآوری، هماهنگی فیزیکی ضعیف، مشکل در سازماندهی برای انجام یک منظور و مشکل در دوست شدن با افراد و دوست ماندن با آنها.

طبقه بندی اختلالات یادگیری در دانش آموزان

اختلالات یادگیری در زمینه های گفتاری، شنوایی، خواندن و نوشتن به شرح زیر است:

اختلالات گفتاری و شنوایی

اختلالات گفتاری و شنوایی غالباً با یکدیگر همراه هستند، زیرا سخن گفتن در وهله نخست به شنیدن نیاز دارد. گوش داخلی، مرکز اصلی دستگاه شنوایی است و گوش خارجی و میانی، کانالی برای جمع آوری و انتقال امواج صوتی به گوش داخلی به حساب می آیند. از این رو در اختلالات شنوایی، دو نوع کری انتقالی و عصبی وجود دارد که علل پیدایش و درمان هر یک متفاوت است. والدین و مربیان باید از میزان شنوایی فرزندان و دانش آموزان خود آگاه باشند. کسانی که ضعف شنوایی دارند با اندکی دقت قابل تشخیص هستند.

معلمان باید توجه داشته باشند که هرچند، نقص های شنوایی عمدتاً، توسط دستگاه های سنجش شنوایی قابل تشخیص هستند، ولی یک سری علائم آشکار وجود دارند که معلم به کمک آنها می تواند نقص های شنوایی را تشخیص دهد. به طور مثال بی توجهی به بحث های کلاسی، چرخاندن بی مورد سر، اشکال در پیدا کردن جهت صدا، رفتارهای نامناسب با موقعیت، خجالت و کناره گیری، پرهیز از بحث و صحبت و حتی نخندیدن به یک نکته خنده دار در کلاس، می تواند علائم نقص شنوایی باشد. این افراد هنگامی که مخاطب قرار می گیرند، نگاه های خیره کننده و استفهام آمیزی دارند و به پرسش های مطرح شده پاسخ درستی نمی دهند. تشخیص نقص های شنوایی از این نظر اهمیت دارد که برای صدمات جزئی گوش، درمان هایی وجود دارد و در مدارس نیز معمولاً صدمات و نقایص شنوایی از نوع ملایم و جزیی است. بعد از شناسایی دانش آموزانی که نقص شنوایی دارند (و احتمالاً سنجش میزان نقص) معلم باید برای افزایش میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها سعی کند که این افراد را در ردیف های جلو کلاس و نزدیک به محل صحبت کردن خویش قرار دهد.

یکی از اختلالات گفتاری رایج میان کودکان لکنت زبان است که ممکن است بر اثر ضایعات دستگاه تکلم و یا فشارهای روانی به وجود آید. لکنت زبان تکرار و توقف یا کشیده گفتن تشنج آمیز و غیرطبیعی و غیر ارادی صداها و هجاها و حروف یا کلمات است که به صورت مکث های طولانی و یا تکرار کلمات ظاهر می شود و موجب نگرانی و تشویش فرد است. تلفظ برخی حروف و کلمات از جمله حروفی که با بستن لب ها تلفظ می شوند مثل «ب، پ، م» و حروفی که با حرکت زبان ادا می شوند مثل «ت، ث، س، ط» برای آنان مشکل تر است.

سن آغاز لکنت زبان حدود دو تا پنج سالگی است. لکنت زبان با یک سلسله علائم به هم پیوسته و مرتبط نظیر گوشه گیری، احساس حقارت، عقب ماندگی درسی، هیجان زدگی و شتاب در پاسخ دادن به سؤالات و نداشتن ا عتماد به نفس همراه است. عوامل متعددی از جمله علل عضوی، کنش و غلبه نکردن طرفی مغز باعث لکنت زبان می شود. در درمان لکنت زبان ابتدا باید علل ایجاد کننده شناسایی شود و علاوه بر مشاوره و گفتاردرمانی، باید معلمان و والدین نیز نکاتی را رعایت کنند و همکاری لازم را در روند درمان داشته باشند.

تمرینهای زیربرای تقویت حافظه شنیداری بسیارمفید می باشد:

1- سه کلمه برای کودک بیان کنیدوازوی بخواهید پس ازاینکه هرسه کلمه راگفتید،آنهارابازگوکند.سپس چهار کلمه وبه همین ترتیب پیش برویدتامطابق رشد سنی وطبیعی خویش ازحافظه شنوایی برخوردار شود.
2- یک جمله برای کودک بگو.یید واز او بخواهیدآن راتکرار کند.سپس دو جمله بگویید تا آنها را تکرار کندوبه همین ترتیب پیش برویدتاتوانایی وی به حد هنجار وطبیعی برسد.
3- تمرینات 1و2 راانجام دهید،امااین بار دانش آموز ترتیب گفتن کلمات راهم حتما رعایت کند.دراین صورت توانایی توالی شنوایی اونیز تقویت خواهد شد.
4- چند دانش آموز راکنار هم بنشانیدواز آنها بخواهید این بازی راترتیب دهند.نفراول یک کلمه بگوید،نفردوم همان کلمه را تکراروکلمه دیگری که مناسب است به آن اضافه کند،نفرسوم دوکلمه قبلی رابگویدوکلمه دیگری راکه مناسب است به آن اضافه کندوبه همین ترتیب پیش رود.
به عنوان مثال نفراول: من،نفردوم: من در،نفرسوم :من درحیاط....
5-همان بازی راترتیب دهیداما این باربه جای استفاده ازیک کلمه ،دانش آموزان ازیک جمله استفاده کنند. به عنوان مثال نفراول:من درحیاط مدرسه بازی کردم. نفردوم:من درحیاط مدرسه بازی کردم وبعد به کلاس رفتم. نفر سوم:.....
6- به کودک چند دستور بدهید واز وی بخواهید آن دستورات را به ترتیب اجرا کند.این تمرین علاوه برحافظه شنوایی،توانایی(حرکتی-شنوایی) ونیز(توالی شنیداری )رابا هم تقویت می کند.
7-یک کلمه بیان کنید وپس از 30ثانیه ازاوبخواهید آن راتکرارکند. درتمرینهای بعدپس ازگذشت چند ثانیه ازاوبخواهیدکه نام شئ مخفی شده رابگوید.این تمرین را آنقدر ادامه دهید تابتواند درحدود 30 ثانیه شئ رادرحافظه کوتاه مدت خویش نگه دارد.
8-ابتدا برای او قصه های بسیار کوتاه بگوییدسپس داستانهای بلندتر بگوییدوبعدازاوبخواهید قصه های شما راتقلید کند وسرانجام خودش قصه بسازد.
9-ازاوبخواهید اشیای پیرامونش را نشان داده ونام ببرد.
10-کودک رایاری دهید تاتعدادی عدد یا لغات ساده را به خاطر بسپارد.
11-یادگیری لالایی ها،اشعار،مثل ها،.....
12-به کودکان دستورالعملهایی بدهید که قبل از اجرا آن را باخودتکرارکنند.
13-تعدادی حروف بی معنا رابرای کودکان تکرار نمایید تاآن رابه حافظه خودبسپارند.مثل حروف بابابابا ،ساساساسا،نانانانا...
14-کودکانت راتشویق کنید که با چشمان بسته به مترادفهای شنوایی گوش دهند،مثل بادوشاد
15-دستورالعملهایی که شامل مراحل متعدد است به کودکان عرضه نمایید.
16-کودکان راتشویق کنید که شماره تلفن بعضی ازموسسات خدماتی،مثل آتش نشانی وساعت گویا رایاد بگیرندوبه خاطر بسپارند.
17-تعدادی ازکلمات را برای کودکان با آهنگی خاص بخوانیدوازآنها بخواهید هرکلمه شنیده شده رابگویند.
18-ازدستورالعملهای شفاهی استفاده بکنید،به این ترتیب که پرتقالها راروی میز بگذار،سیب هارازیر میزبگذارومکعب های زرد را بالای میز بگذار.
19-یک برنامه تلویزیونی را انتخاب کرده،اجازه دهید که کودک آن رامشاهده کند.سپس ازاوسوال نمایید که صفحه تلویزیون چه تصویری را نشان می دهد.

اختلالات خواندن

یکی از مهمترین مسائلی که کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری باآن مواجهند ناتوانی های مربوط به خواندن است. مشکلات خواندن به شکل های مختلف خود را نشان می دهند. اصطلاحات متعددی در اشاره به دانش آموزانی که دچار مشکلاتی در خواند هستند، به کار می رود. یکی از شایع ترین آنها دیسلکسی (dyslexia) است. دیسلکسی یک کلمه یونانی است و به معنای «نارسایی در خواندن» است دیسلکسی از اختلالات اختصاصی یادگیری به شمار می آید و در میان برخی دانش آموزان مدارس وجود دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند کلمات کتاب را تشخیص دهد و در نتیجه در یادگیری خواندن با مشکل مواجه است. این اختلال در میان پسران بیشتر از دختران رواج دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند از ترکیب حروف کلمه جدید بسازد، کلمات را در جمله تشخیص نمی دهد، به فراگیری خواندن علاقه مند نیست، و در تشخیص فاصله و زمان و جهت با مشکل مواجه است. این کودکان چون ضعف در خواندن و نوشتن دارند، در امور تحصیلی شکست می خورند و در نتیجه شکست های مکرر، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به احساس حقارت و بی کفایتی و انواع مشکلات عاطفی گرفتار می شوند.

تمرینهای زیربرای تقویت حافظه دیداری بسیارمفید می باشد

- به کودک اجازه دهیدکه کلمه ای راباصدای بلند تکرارکندوسپس شمامی توانیدشکل کلمه رابصورت یک طرح برجسته ترسیم نمایید.
- ازکارتهای نوری که حروف تصاویر برروی آنها حک شده است استفاده کنید.بانزدیک کردن این کارتهای رنگی توجه کودک رابه تصاویر ریزوکوچک جلب نمایید.پس ازمشاهده ازاوبخواهیدتا شرح دهدکه چه چیزهایی راروی کارت نوری دیده است.
- ازکودکان درخواست کنید که به طرف پنجره کلاس رفته،محیط خارج را مشاهده کندونام سه شئ را که در بیرون موجود است برای آموزگار بازگوکنند سپس آموزگارسه شئ مزبور راروی تخته ترسیم کرده از کودکان درخواست می نماید که آنها رارنگ آمیزی کنند.
- تصاویرازاشیاء،حروف شماره هاراتهیه کرده،تعدادی ازآنها رادر جلوی کودک قراردهید تاوی آنها را خوب مشاهده کند.سپس ازوی بخواهید تاروی خود رابرگرداندویاچشمان خودراببندد.شما می توانید یک تغییر کوچک درجای تصاویرصورت دهیدوازکودک بخواهیدحدس بزند شما چه تغییری رابه وجود آورده اید.درمرحله بعد شما می توانید یک شکل خاص را به کودک نشان داده سپس او را ترغیب نمایید که تصویرآن شکل رادربین تصاویر مختلفی بیابد.
- دربازی به خاطر آوردن شماره یک تلفن که معلم تکرارکرده است وآن رامی نویسد،کودک نیز می تواند آن راتکرارکند وازروی نوشته معلم کپی کند.
- به کودک فرصت دهید که خطوطی را ازبالا به پایین وبالعکس رسم نماید.آموزگارمی تواند باحمایت کودک درزمینه ترسیم خطوط به هماهنگی حس لامسه وبینایی وی کمک نماید.
- یک طرح هندسی چهارگوش رابه کودک نشان داده;آن رادربین حروف وکلمات واعداد جاسازی نمکایید تاکودک آن راپیدا کند.
- تعداداشیاءرادرسبدبه کودک نشان دهیدوسپس بابستن چشمان کودک(بایک نوار)ازوی بخواهید تاهرشئ راکه شمانام می بریدبالمس کردن، ازسبد بیرون بیاورد.
- یک مقوای باریک راکه قسمت بندی شده است درجلوی کودک قرار دهید وسپس تعدادی ماشین اسباب بازی در اختیار وی قرار داده،ازکودک بخواهید که روی مقوای باریک،ماشینها راحرکت دهد.
- بازی بریدن حروف وچسباندن آن به یکدیگر:به کودک کلمه گل رانشان دهیدبعدباقیچی آن راازهم جداکرده بعد به هم بچسبانید.آنگاه کودک باید این فعالیت راازشماتقلیدکند.
- اشیایی راتهیه کرده ویکی یکی به او نشان دهیدوسپس پشت سرتان مخفی کنیدوبخواهید بلافاصله نام اشیای مخفی شده را بگوید.
- کودک رابا رنگهای مختلف آشنا کنید.اول رنگهای اصلی بعد رنگهای فرعی،برای این منظور می توانیدازمهره های پلاستیکی،جعبه مدادرنگی وامثال آن استفاده کرد.
- ابتدا چند سیم فلزی نازک باطولهای مختلف تهیه کنید،مثلا یک سیم به طول3 سانتی متر،دوسیم به طول5 سانتی متر،ویک سیم به طول 6 سانتی متر،حالا
- سیمها راروی هم بریزیدوازاوبخواهید بلندترین سیم ،کوتاهترین سیم وسیمهایی که طولشان مساوی است راپیداکند.سپس دو سیم مساوی را به شکل زیر کنار هم قرار دهید وازکودک سوال کنیداگرهرکدام ازاین خطها یک جاده باشد،مابخواهیم ازآن عبور کنیم کدام جاده کوتاهتر وکدام بلندتر است؟وقتی کودک جواب صحیح داد،سیم ها رابه شکل زیر قراردهیدوهمان سوال راتکرارکنید.
این آزمایشهاراآنقدرادامه دهیدتااومتوجه شودکه جابجایی سیم ها ونحوه قرارگرفتن آنهادرطول آنهاتاثیری ندارد.درمرحله بعدچندسیم باطول مساوی تهیه وبه شکل زیرکنارهم قراردهیدوبازهم سوال ها راتکرار نمایید. اگر کودک پاسخ صحیح دادسیم ها رامانند شکل زیرقراردهید وبازهم سوال کنید.
مشابه این آزمایش ها را آنقدرانجام دهیدتاکودک این نکته راکشف کندکه تغییرجهت سیم ها تاثیری درطول آنها نمی گذارد.درصورت شنیدن پاسخ صحیح از کودک،دوسیم باطولهای مساوی راانتخاب کرده ودرمقابل چشمان اویکی ازسیم هارابصورت مارپیچ خم کنیدودرکنارسیم دیگرقراردهید وازاوسوال کنیدکدام یک ازاین دوسیم بلندتر است . رای اینکه تمرینهای گفته شده تاثیربسیارزیادی درحل مشکل دانش آموزداشته باشند،بایدبرای وی ایجاد انگیزه نمودتابارغبت به تمرینهای بیشتری بپردازد.درواقع همان حافظه طوطی واراست که به حافظه کوتاه مدت،سپس میان مدت وبعدبه بلندمدت تبدیل می شود.بسیاری ازاوقات اتفاق می افتد که حافظه دیداری تقویت می شود،اما بازهم دانش آموزمرتکب اشتباهاتی می شود که به ضعف حافظه دیداری یاکم دقتی نسبت داده می شود.درحالی که ممکن است وی درادراک دیداری دچارمشکل باشد
.

اختلالات نوشتن

باور همگان بر این است که بیشتر مردم در امر نوشتن کاهلند و اغلب اموری را ترجیح  می دهند که خالی از تکلیف نوشتن باشد می توان گفت شکل نوشتاری زبان عالی ترین و پیچیده ترین شکل ارتباط است. در سلسله مراتب مهارتی زبان، نوشتن آخرین مرحله ای است که آموخته می شود، آموخته های بنیادی و تجارب مفید مهارتهای زبانی در گوش دادن، سخن گفتن، خواندن در واقع پیش نیازی برای نوشتن محسوب می شوند، باید افزود که برای داشتن پایه ای محکم در مهارتهای شنودی و تبحر در کاربرد زبان نوشتاری مهارتهای دیگری نیز لازم است، توانایی نگهداری اندیشه و یا سخن در مغز حافظه ی شنیداری تبدیل آن اندیشه و سخن به کلمات و الگو دادن نحوی مناسب ، طراحی فرم صحیح ترسیمی هر یک از حروف و کلمات در ذهن حافظه ی دیداری و به کارگیری مطلوب ابزار نوشتاری در ترسیم اشکال حروف، و یگانه سازی روابط پیچیده چشم و دست حافظه ی بصری و مهارتهای حرکتی کافی همه و همه از ضروریات امر کتابت یا عمل نوشتن است.

مهمترین مشکلات کودکان در نوشتن عبارت است از نارسانویسی و چپ دستی.

الف) نارسانویسی: در این اختلال فرد علیرغم هوش طبیعی، بسیار بد می نویسد و این قبیل کودکان ممکن است ناتوان از انجام اعمال حرکتی در نوشتن حروف و اشکال باشند و در مواردی نیز بر اثر ضعیف بودن کارکردهای بینایی ناتوان از تبدیل اطلاعات بینایی خود به صورت اعمال حرکتی هستند. بسیاری از روان شناسان تأثیر سیستم اعصاب نواحی مختلف بدن و نیز رشد کامل اعضای حرکتی را عامل مؤثر در تکوین این اختلال تلقی کرده اند از نظر آسیب شناسی دلایل اصلی که می تواند در بروز اختلال نارسانویسی مؤثر باشد عبارتند از: خطا در ادراک بینایی حروف و کلمات، وجود اشکال در تبدیل ادراک از بینایی به صورت حرکتی (ناتوان از تبدیل حافظه بصری به عملکرد نوشتاری)، وجود نارسایی و ضعف در مهارت های حرکتی و وجود حالات هیجانی از قبیل بی قراری و تندخویی.

ب) چپ دستی: چپ دستی عبارت است از تمایل طبیعی فرد در نوشتن با دست چپ، کودک چپ دست در نوشتن از چپ به راست مشکل چندانی ندارد ولی هنگامی که بخواهد از راست به چپ بنویسد با مشکل روبرو می شود. چنین فردی به علت نداشتن دید کافی در آنچه که می نویسد به صورت بدخط و نامرتب می نویسد و حتی در آغاز چیزی جز سیاه کردن کاغذ به نظر نمی رسد و به همین جهت برای زیبا نوشتن در مواردی دست خود را چرخانده و به صورت کمانه درمی آورد. اگر چپ دستی به صورت برتردستی در نیامده باشد می توان او را تشویق به استفاده از دست راست کرد. لکن در افراد برتر دست (چپ) نباید فشار زیادی در جهت ممانعت از این امر به او وارد کرد.

هر چند اختلالات یادگیری اصولا مساله‌ای آموزشی است، اما از چندین جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از تلاش ها در این زمینه از فرضیه نقص جزئی در مغز سود می‌جویند و بدین ترتیب می‌کوشند تا با ارزیابی مسائل فرض شده مربوط به این نقص زیستی مشکل را برطرف کنند.از جمله شیوه‌های درمانی رایج بر این اساس، می‌توان به درمان رایج بر نگرش های ادراکی -حرکتی اشاره کرد.در این شیوه تلاش می‌شود تا موقعیت هایی برای کودک فراهم شود تا بتواند اطلاعاتی را از محیط دریافت دارد، به یکدیگر ارتباط دهد و آن ها را دریابد. استفاده از روروک ، بازی هایی برای آموزش حرکت ، تمرینات روی تخته سیاه برای رشد هماهنگی حرکت و ادراک دیداری ، حل معما در این شیوه کاربرد دارد.

از روشهای درمانی دیگر می‌توان به روش دیداری حرکتی فراستیگ و شیوه‌های رفتاری اشاره کرد. برخی از متخصصان حرفه پزشکی نیز معتقدند باید به این دسته کودکان دست کم به طور آزمایشی دارو تجویز کرد. با این حال درباره تاثیرات دارو درمانی روی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری مطالعات انجام شده بسیار اندک است. از سوی دیگر در نظر گرفتن امکانات آموزشی ویژه برای کودکان مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً استفاده از اتاق مرجع یا کلاس های ویژه. با این حال مساله جای دهی مبتلایان به اختلالات یادگیری در کلاس های مختلف هنوز مورد بحث بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش است.

نتیجه گیری

از مسائل مبتلا به آموزش و پرورش این است که دانش آموزانی را می بینیم که در امر یادگیری دارای مشکلاتی هستند و قادر نیستند به طور طبیعی به یادگیری بپردازند و به همین جهت همواره از افراد همسال خود در این زمینه عقب تر هستند. این موضوع درحالی است که بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات یادگیری از نظر هوشی و نیز سایر توانایی های ذهنی در سطح مناسبی اند. از آنجا که اختلالات یادگیری مانع از شکوفایی استعدادهای دانش آموزان می شود و باعث سرخوردگی و تحقیر آنها می شود، شناسایی و تشخیص اختلالات یادگیری و اقدام در مورد درمان و رفع مشکل آنان امری است که باید موردتوجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.  قابل ذکر است که همه دانش اموزان از سطح یادگیری یکسانی برخوردار نیستند و عواملی نظیر بیماری های جسمانی، ناراحتی های عاطفی، نامساعد بودن شرایط خانوادگی و پایین بودن کیفیت آموزشی، یادگیری دانش آموز را مختل می کنند و موجب عقب ماندگی تحصیل می شوند. معلمان باید علائم اختلالات یادگیری را بشناسند تا در مواقع ضروری، دانش آموزان مبتلا را به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند.اختلالات یادگیری اگر بموقع شناسایی شود و مربوط به مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد قابل درمان است و در بعضی از موارد میتوان با نظر متخصص برای بهبود بهتر از دارو کمک گرفت.اما این مسئله قابل ذکر است که اولین کسانی که میتوانند به کودک کمک کنند والدین کودک بویژه مادر و سپس معلم است . معلم باید علاوه بر امر اموزش رفتار دانش اموزان را در کلاس مورد توجه داشته باشد و در صورت مشاهده رفتار مشکوک ان را با والدین و اولیای مدرسه در میان بگذارد.  

 

مرتضی...


منابع و مأخذ:


۱ـ نیلسن، لی براتلند (۱۳۷۹) کودک استثنایی در مدرسه عادی ترجمه دکتر غلامعلی افروز و محمود میرنسب، نشر نوادر، چاپ اول، تهران
۲ـ بیرانوند (۱۳۸۶) اختلالات یادگیری، انتشارات معتبر، چاپ اول
۳ـ شفیع آبادی، عبدالله (۱۳۷۱) مبانی روان شناسی رشد، انتشارات چهر، چاپ چهارم
۴ـ رضایی، علیرضا (۱۳۷۱) تفاوت های فردی و گروه بندی دانش آموزان چاپ اول
۵ـ هالاهان، دانیل پی (۱۳۸۱) کودکان استثنایی (مقدمه ای بر آموزش های ویژه) ترجمه مجتبی جوادیان، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ هفتم، مشهد
۶ـ شفیع آبادی، عبدالله (۱۳۷۵) راهنمایی و مشاوره کودک (مفاهیم و کاربردها) انتشارات سمت، چاپ پنجم، تهران
۷ـ کرمی نوری، رضا و دیگران (۱۳۷۰) روان شناسی تربیتی
۸ـ گاربر، استیفن (۱۳۸۱) چگونه با کودکم رفتار کنم، ترجمه شاهین خزعلی و دیگران، انتشارات مروارید، چاپ هشتم
۹ـ اندیشه (برنامه توسعه آموزش و پرورش دوره عمومی) تهیه کننده معاونت آموزش و پرورش عمومی، انتشارات سازمان آموزش و پرورش استان خوزستان، چاپ اول

10- www.nldcenter.blogfa.com

11-www.aftab.ir

13-سلامت نیوز -   (در مصاحبه  روانپزشک کودکان و نوجوانان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران )

14- روزنامه اطلاعات ( www.ettelaat.com )

15- http://www.geocities.com/estesnai/ekhtelalat.htm

16-  http://daneshnameh.roshd.ir 

 

 

امیرحسین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد