بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
احسان به پدر و مادر امرى است که عقل و شرع بر ضرورت آن تصریح نموده است. از نظر عقل شکر منعم یعنى قدردانى و تشکر از کسى که نعمتى به انسان رسانده، لازم است. با توجه به این که پدر و مادر سمبل نیکى و احسان به فرزند هستند و از جان و مال خود براى پرورش و....
مقدمه
احسان به پدر و مادر امرى است که عقل و شرع بر ضرورت آن تصریح نموده است. از نظر عقل شکر منعم یعنى قدردانى و تشکر از کسى که نعمتى به انسان رسانده، لازم است. با توجه به این که پدر و مادر سمبل نیکى و احسان به فرزند هستند و از جان و مال خود براى پرورش او مایه گذاردهاند، سزاوارترین انسانها براى احترام و قدردانىاند و بهترین احترام و قدرشناسى، محبت و اطاعت از آنها است. نقشی که پدر و مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند، به هیچ وجه براى فرزند نسبت به پدر و مادر جبرانپذیر نیست. کدام حق بالاتر از حق حیات؟ امام زین العابدین(ع) مىفرماید: «حق مادرت آن است که بدانى او به گونهاى تو را حمل کرد که هیچ کس فردى را چنین حمل نکرده و چنان ثمرهاى از قلبش را به تو داده است که هیچ کس به کسى نمىدهد. او با وجود گرسنگى تو را سیر نمود و با وجود تشنگى تو را سیراب کرد و تو را پوشاند، در حالى که خود برهنه بود...: تو نمىتوانى سپاس را به جاى آرى، مگر به یارى و توفیق الهى».(1)
اما دلیل شرع، آیات و روایات فراوانى است که بر ضرورت نیکى به پدر و مادر تأکید دارد. اهمیت احترام به پدر و مادر و نیکی کردن به آنها در سطحی است که قرآن کریم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در کنار توحید و یکتاپرستی ذکر می کند(2) مثلا در آیه 36 سوره نساء می فرماید: «واعبدوالله ولا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا؛ و خدا را بپرستید، و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید»
علامه طباطبایى در تفسیر آیه می گوید: «معلوم مىشود مسئله احسان به پدر و مادر بعد از مسئله توحید، واجبترین واجبات است، هم چنان که مسئله عقوق (نفرین) بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگترین گناهان کبیره است، به همین جهت این مسئله را بعد از توحید و قبل از سایر احکام اسم برده، نه تنها در این آیات چنین کرده، بلکه در موارد متعددى از کلام خود همین ترتیب را به کار بسته است». (3)
هم چنین خداوند در سه آیه دیگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصیت الهی مطرح می کند(4) مانند آیه 8 سوره عنکبوت که می فرماید: «و وصینا الانسان بوالدیه حسنا؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند».
نیز در سه مورد ، تکریم و نیکی به پدر و مادر را از زبان پیامبران الهی(ع) نقل می کند . (5) که از آن جمله آیه 41 سوره ابراهیم است : «ربنا اغفرلی ولوالدی و للمؤمنان یوم یقوم الحساب؛پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روزی که حساب برپا می شود بیامرز»
وظایف و مسؤولیتهای فرزندان: (6)
1. اطاعت و فرمانبرداری از پدر و مادر.
2. نیکی و احسان و خدمت به پدر و مادر.
3. سخن رنجش آور به پدر و مادر نگفتن .
4. بر سر والدین داد و فریاد نکردن (بلکه با آنها با سخن نیکو صحبت نمودن).
5. بال تواضع و فروتنی را برای والدین ، فرو آوردن .
6. حتی المقدور نیازهای والدین را برآوردن .
7. احترام والدین را نگه داشتن که در زیر به مواردی از آن اشاره می شود:
أ) جلو والدین ، پاهایش را دراز نکند.
ب) در مناسبتهای مختلف مثل روز مادر یا روز پدر، هدیه به آنها بدهد.
ج) از شوخیهای نابجا و زدن حرفهای زشت پیش آنها پرهیز کند.
د) در حق آنها و برای سلامتی آنها دعا کند.
ه) در کارهای خانه به آنها کمک کند.دیدگاه اسلام در مورد احترام به پدر و مادر چیست؟
گر چه عواطف انسانى و مسأله حق شناسى، به تنهائى براى رعایت احترام در برابر والدین کافى است، ولى از آنجا که اسلام، حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد، و هم عاطفه آن را به وضوح درمى یابد، سکوت روا نمى دارد، بلکه به عنوان تأکید در این گونه موارد دستورات لازم را صادر مى کند در مورد احترام والدین آن قدر تأکید کرده است که: در کمتر مسأله اى دیده مى شود. به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى کنیم:
الف ـ در چهار سوره از قرآن مجید، نیکى به والدین، بلافاصله بعد از مسأله توحید قرار گرفته، این هم ردیف بودن دو مسأله، بیانگر این است که: اسلام تا چه حدّ براى پدر و مادر احترام قائل است. در سوره «بقره» آیه 83 مى خوانیم: «لاتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً».و در سوره «نساء» آیه 36: «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً».و در سوره «انعام» آیه 151 مى فرماید: «أَلاّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً».و در سوره «اسراء» آیه 23 نیز، این دو را قرین با هم مى بینیم: «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً».
ب ـ اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات صریحاً توصیه مى کنند: حتى اگر پدر و مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است. در سوره «لقمان» آیه 15 مى خوانیم: وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً: «اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوى، اطاعتشان مکن، ولى در زندگى دنیا به نیکى با آنها معاشرت نما»!
ج ـ شکرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجید، در ردیف شکرگزارى در برابر نعمت هاى خدا قرار داده شده، چنان که مى خوانیم: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ».(1) با این که: نعمت خدا بیش از آن اندازه است که قابل احصاء و شماره باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران مى باشد.
د ـ قرآن، حتى کمترین بى احترامى را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: لَوْ عَلِمَ اللّهُ شَیْئاً هُوَ أَدْنَى مِنْ أُفّ لَنَهى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ أَدْنَى الْعُقُوقِ وَ مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلى والِدَیْهِ فَیُحِدَّ النَّظَرَ إِلَیْهِما: «اگر چیزى کمتر از اف وجود داشت خدا از آن نهى مى کرد (اف همانطور که گفتیم کمترین اظهار ناراحتى است) و این حداقل مخالفت و بى احترامى نسبت به پدر و مادر است، و از این جمله، نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر کردن مى باشد».
هـ ـ با این که جهاد، یکى از مهمترین برنامه هاى اسلامى است، مادام که جنبه وجوب عینى پیدا نکند، یعنى داوطلب به قدر کافى باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است، و اگر موجب ناراحتى آنها شود، جایز نیست. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: مردى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده عرض کرد: من جوان با نشاط و ورزیده اى هستم و جهاد را دوست دارم ولى مادرى دارم که از این موضوع ناراحت مى شود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: ارْجِعْ فَکُنْ مَعَ والِدَتِکَ فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لاَ ُنْسُهَا بِکَ لَیْلَةً خَیْرٌ مِنْ جِهاد فِی سَبِیلِ اللّهِ سَنَةً: «برگرد و با مادر خویش باش، قسم به آن خدائى که مرا به حق مبعوث ساخته است، یک شب، مادر، با تو مأنوس گردد از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است»!ولى، البته هنگامى که جهاد، جنبه وجوب عینى پیدا کند، کشور اسلامى در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذرى پذیرفته نیست، حتى نارضائى پدر و مادر. در مورد سایر واجبات کفائى و همچنین مستحبات، مسأله همان گونه است که در مورد جهاد گفته شد.
و ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: إِیّاکُمْ وَ عُقُوقَ الْوالِدَیْنِ فَإِنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عام وَ لا یَجِدُها عاقٌّ: «بترسید از این که: عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شوید، زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى هیچ گاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند، نخواهد رسید». این تعبیر اشاره لطیفى به این موضوع است که: چنین اشخاصى نه تنها در بهشت گام نمى گذارند، بلکه، در فاصله بسیار زیادى از آن قرار دارند، و حتى نمى توانند به آن نزدیک شوند. «سید قطب» در تفسیر «فى ظلال» حدیثى به این مضمون از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که: مردى مشغول طواف، مادرش را بر دوش گرفته طواف مى داد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در همان حال مشاهده کرد، عرض کرد: آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم، فرمود: نه حتى جبران یکى از ناله هاى او را (به هنگام وضع حمل) نمى کند»!در پایان این بحث، ذکر این نکته را لازم مى دانیم: گاه مى شود پدر و مادر پیشنهادهاى غیر منطقى و یا خلاف شرع، به انسان مى کنند، بدیهى است اطاعت آنها در هیچ یک از این موارد لازم نیست، ولى با این حال، باید با برخورد منطقى و انجام وظیفه امر به معروف در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد کرد. سخن خود را در این زمینه با حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) پایان مى دهیم: «کسى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و از حق پدر و فرزند سؤال کرد، فرمود: لا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لایَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لایَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لایَسْتَسِبُّ لَهُ: «باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم!)، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشیند، و کارى نکند که مردم به پدرش بدگوئى کند» (نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردى!).(
رسول خدا(ص) درباره حق پدر بر فرزند فرمود: 1- پدر را با اسم صدا نزند. 2- پیش رویش راه نرود. 3- قبل از او ننشیند. 4- به پدر ناسزا نگوید. (7)
فلسفه احسان به والدین
حضرت زهرا (ع) در مورد فلسفه احسان به والدین مىفرماید: «خدا نیکى به پدر و مادر را لازم کرد براى این که شما را از غضب خود مصون بدارد». (8)
هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید. فردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت : پدر و مادری دارم که با آنها رابطه خوبی دارم، ولی آنها مرا با حرف و طرز برخوردشان می آزارند. پاسخ آنان را نمی دهم، ولی می خواهم آنان را ترک کنم و مدتی نزدشان نروم. حضرت فرمود : در این صورت خداوند تو را فراموش خواهد کرد. مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: به کسی که تو را محروم ساخت، ببخشای و با کسی که با تو قطع رابطه کرد، پیوند برقرار کن و از کسی که به تو ستم کرد، درگذر. اگر چنین کنی، خداوند سبحان پشتیبان تو خواهد بود. (9)
اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهی کنند و ظلمی انجام دهند، سبب نمی شود که فرزند هم درباره آنان به وظیفه اش عمل نکند. امام باقر(ع) میفرماید: «سه چیز است که خداوند دربارة آنها برای مخالفت رخصت نفرموده است: رد امانت به نیکوکار و بد کردار، وفا به پیمان نسبت به نیکوکار و بدکردار، خوش رفتاری با پدر و مادر، نیکوکار باشند یا بد کردار».(10)
از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود که والدین چه مؤمن باشند و چه کافر، چه نیکوکار و چه معصیتکار باید مورد احترام قرار گیرند. امامرضا(ع) میفرماید: «نیکی به والدین واجب است گرچه مشرک باشند، ولی در معصیت خدا نباید آنان را اطاعت کرد». (11)
بنابراین، نیکی و احسان به پدر و مادر و فراهم کردن خشنودی آنان حتی اگر کافر باشند لازم است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه می آورد ، چنان که امام صادق(ع) به جوان نومسلمان، در حق مادر مسیحی اش توصیه فرمود. (12)
قرآن مجید تنها در یک مورد مخالفت با پدر و مادر را جایز دانسته و آن صورتی است که پدر و مادر فرزند را به شرک فرا خوانند، ولی در سایر موارد به رفتار پسندیده توصیه نموده است. (13)
مهر و مودت به والدین به دوران حیات آنها اختصاصى ندارد بلکه باید پس از فوت آنها نیز ادامه داشته باشد. امام باقر(ع) مى فرماید: «بنده اى د رحال حیات پدر و مادرش به آنها نیکوکار است، ولى پس از مرگ آنها را فراموش مى کند و بدهى ایشان را نمى پردازد و براى آنها طلب رحمت نمى کند. خداوند او را جزء عاق والدین ثبت مى نماید اما بندة دیگرى در حال حیات عاق والدین است ولى پس از مرگ با دعا و استغفار آنها را یاد مى کند، خداوند او را نیکى کننده به والدین ثبت خواهد فرمود». (14)
بى توجهى به این امر مهم و بى احترامى به پدر و مادر و نافرمانى از آنان، که از آن به عاق والدین تعبیر میشود از گناهان کبیره محسوب مىشود، تا جایى که پیامبر اکرم (ص) آن را در ردیف شرک به خدا از بزرگ ترین گناهان قرار داده است.(15)
قرآن مجید در مورد نافرمانی از والدین مى فرماید: «پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید. هرگاه یکى از این دو یا هر دو نزد تو به سن پیرى برسند، بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو و بالهاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر» (16)
امام صادق(ع) مى فرماید: «اگر چیزى کم تر از "اُف" بود، خداوند از آن منع مى فرمود و این کلمه از پست ترین عقوق و نافرمانى است، حتى نگاه تند به پدر و مادر کردن از اقسام عاق شدن است». (17)
در روایت دیگر یکى از مصادیق عاق والدین، اندوهگین کردن آنها ذکر شده است؛ امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که پدر و مادرش را محزون کند، نافرمانى آنها را کرده است». (18)
علامه مجلسى مى گوید: «عقوق والدین به این است که فرزند حرمت آنها را رعایت نکند و بى ادبى نماید و آنها را با گفتار یا رفتارى برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایى که عقلاً و شرعاً مانعى ندارد، از آنها نافرمانى نماید و این عقوق گناه کبیره است». (19)
از روایات استفاده می شود که قطع ارتباط یا برخورد خشم آلود با ارحام و خویشان به خصوص پدر و مادر کم ترین اثرش در دنیا این است که باعث فقر شدید و گرفتار شدن به اذیت اشرار، کوتاه شدن عمر و بروز مرگ ناگهانی و نابهنگام می شود. در آخرت چنان از رحمت الهی دور می گردد که بوی بهشت (که از مسافت هزار سال راه به مشام می رسد) به مشام چند گروه از جمله عاق والدین یا کسی که با ارحام قطع رابطه کند، نخواهد رسید (20)
اما این گناه مانند گناهان دیگر قابل بخشش است. اگر والدین زنده هستند، مىتوان با عذرخواهى و احسان، گناه گذشته را جبران کرد و اگر از دنیا رفتهاند، با طلب مغفرت و دادن خیرات و صدقات مىتوان رضایت آنها را جلب کرد. در این صورت اثر وضعی گناه از بین خواهد رفت.
فرزندان نیز بر پدر و مادر حق دارند. والدین و فرزندان دارای حقوقی متقابل می باشند که بخشی از آن در بیان مبارک امام علی(ع) آمده است: «ان للولد علی الوالد حقا و ان للوالد علی الولد حقا فحق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شیء الا فی معصیة الله سبحانه و حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه، و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقی است؛ پس حق پدر بر فرزند آن است که پدر را در هر کاری جز معصیت خدا اطاعت کند اما حق فرزند بر پدر سه چیز است: 1- برای او نام نیک انتخاب کند. 2- خوب تربیتش کند. 3- و قرآن تعلیم دهد». (21)
شرایط احسان به والدین
- احسان به والدین بدون واسطه
«و بالوالدین إحساناً»
کلمهی «إحسان» هر گاه با کلمهی «إلی» ذکر شود، مفهوم آن نیکی کردن است، هر چند به طور غیر مستقیم و بالواسطه باشد؛ اما زمانی که با کلمهی «باء» ذکر شود، معنای آن نیکی کردن به طور مستقیم و بیواسطه است. بنا بر این، آیهی شریفه تأکید میکند که موضوع نیکی به پدر و مادر را باید به گونهای اهمیت داد که شخصاً و بدون واسطه انجام گیرد.
نهایت احترام به والدین
«و قضی ربّک ألاّ تعبدوا إلاّ إیّاه و بالوالدین إحساناً إمّا یبلغنّ عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً و اخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً»
در این دو آیه خداوند متعال لزوم نهایت احترام و تکریم از والدین را در قالب چهار امر و دو نهی یادآور شده است:
1 - لزوم احسان به والدین؛ «و بالوالدین إحساناً».
2 - نگفتن کمترین سخن اهانت آمیز به آنها (أفّ) به هنگام دوران پیری؛ «اما یبلغنّ عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ».
3 - بر سر آنها فریاد نزدن؛ «و لا تنهرهما».
4 - با آنها کریمانه و بزرگوارانه سخن گفتن؛ «و قل لهما قولاً کریماً».
5 - نهایت فروتنی در برابر آنها؛ «و اخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة».
6 - طلب رحمت برای آنها؛ «و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً».
7 - جالب این که قرآن کریم به هنگام لزوم تواضع برای مؤمنین به پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میفرماید: «و اخفض جناحک للمؤمنین»، اما به هنگام تواضع برای والدین خفض جناح و تواضع را مقید به کلمهی «ذلّ» میکند و میفرماید: برای والدین ذلیلانه خفض جناح کنید.
لزوم شکر منعم و نیکی به والدین
یکی از وظایف انسان، شکر منعم است و منعم حقیقی خداوند متعال است که باید او را عبادت کرد؛ «ألاّ تعبدوا إلاّ أیّاه». سرّ این که احسان به والدین را بعد از عبادت خداوند ذکر کرده، آن است که بفهماند پدر و مادر نیز به انسان احسان کردهاند، و شکر آنها نیز لازم است؛ «و بالوالدین إحساناً». زیرا در حدیث است که اگر انسان شکر مخلوق را نکند، شکر خدا را نیز انجام نداده است؛ «من لم یشکر النّاس لم یشکر اللّه»، و هیچ کس بعد از خداوند متعال که همهی نعمتها از اوست، برای انسان مانند والدین خدمت نکرده است. از این رو شکر آنها، و نیز احسان به آنها لازم است؛ «و بالوالدین إحساناً».
لزوم تکریم والدین
«امّا یبلغنّ عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ ...»
این آیهی شریفه در بارهی لزوم احترام و تکریم و عدم اهانت نسبت به والدین است و علت اختصاص این حکم به دوران پیری آنها، بدین جهت است که پدر و مادر در آن دوران، سختترین حالات را دارند و به کمک فرزندان خود نیازمندترند. زیرا از بسیاری از واجبات خود ناتوانند و همین معنا یکی از آرزوهای والدین است که سالها از فرزندان خود آن را انتظار میکشند.
آری! زمانی که پرستاری فرزند را میکردند و مشقات آنها را تحمل میکردند و تربیت آنها را به دوش میکشیدند، در همهی این زمانها، فرزند از تأمین واجبات خود عاجز بود. آنها با این آرزو تأمین میکردند که در روزگار پیری از دستگیری فرزند خود بهرهمند شوند. بنا بر این، آیهی شریفه نمیخواهد حکم را مخصوص دوران پیری والدین کند، بلکه میخواهد وجوب احترام را بیان کند، حال چه در هنگام احتیاجشان به فرزند و چه در هر حال دیگر.
فخر رازی میگوید: پدر و مادر در دوران پیری یا در منزل فرزند به سر میبرند یا در منزل خودشان یا در منزل دیگری. از کلمهی «عندک» استفاده میشود که انسان در صورتی احترام آنها را رعایت کرده که پدر و مادر در نزد فرزند به سر ببرند، نه این که در منزل خودشان یا در منزل دیگری. خلاصه این که اگر والدین نزد فرزند نباشند و آنگاه انسان احترام آنها را حفظ کند، که خیلی اهمیت ندارد.
عظمت حق مادر
«و وصّینا الإنسان بوالدیه إحساناً حملته أمّه کرهاً و وضعته کرهاً»
این آیه دلالت دارد بر این که حق مادر بزرگتر از حق پدر بر انسان است. زیرا در آغاز مسئلهی احسان به پدر و مادر را بیان کرد، سپس مادر را جداگانه ذکر کرد که فرزند را با مشقت و رنج حمل و وضع میکند؛ «حملته أمّه کرهاً و وضعته کرهاً»، و این دلالت بر عظمت حق مادر میکند.
نهی از بی احترامی به والدین
قرآن کریم کمترین بیاحترامی را در بارهی والدین اجازه نداده است. امام صادقعلیه السلام میفرماید: اگر چیزی کمتر از «أف» وجود داشت، خدا از آن نهی میکرد. (أف کمترین اظهار ناراحتی است) و این حدّاقل مخالفت و بیاحترامی به پدر و مادر است و منظور از این جمله، نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر کردن است؛ «لو علم اللّه شیئاً هو أدنی من أفّ لَنهی عنه و هو من أدنی العقوق و من العقوق أن ینظر الرّجل إلی والدیه فیحّد النظر إلیهما».
رفتار پسندیده با والدین مشرک در دنیا
«و إن جاهداک علی أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدّنیا معروفاً و اتّبع سبیل من أناب إلیّ»
هر گاه پدر و مادر تلاش کردند که موجودی را برای من شریک قرار دهی که از آن علم و آگاهی نداری (بلکه میدانی باطل است)، از آنها اطاعت نکن؛ یعنی هرگز نباید رابطهی انسان و پدر و مادرش مقدم بر رابطهی او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف فرزندی حاکم بر عقیده و دین گردد.
«و صاحبهما فی الدّنیا معروفاً»؛ یعنی بر انسان لازم است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی که راه خدا است، با پدر و مادر خود به طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند و زحمت و رنج چند روزهی دنیا را تحمل کند؛ به خلاف مسئلهی دین و مکتب که نباید برای خوشآیند پدر و مادر از آن چشم پوشید. چون دین با سعادت ابدی انسان سر و کار دارد.
أقلّ مدت حمل شش ماه
«و الوالدات یرضعن أولادهنّ حولین کاملین
«و فصاله ثلثون شهراً»
در آیهی اول دوران حمل و شیرخوارگی سی ماه ذکر شده، در حالی که در آیهی دوم دوران شیرخوارگی بیست و چهار ماه که دو سال کامل است، ذکر شده است. آیا ممکن است دوران حمل شش ماه باشد؟
فقها و مفسران با الهام از روایات در پاسخ گفتهاند: آری، حدّاقل دوران حمل شش
ماه و حدّاکثر دوران رضاع، بیست و چهار ماه است. ضمناً از این تعبیر قرآنی میتوان استفاده کرد که هر اندازه از مقدار حمل کاسته شود، باید بر تعداد دوران شیرخوارگی افزود، به گونهای که مجموعاً سی ماه تمام را شامل گردد.
از ابن عباس نیز نقل شده که هر گاه دوران بارداری زن نه ماه باشد، باید بیست و یک ماه فرزند را شیر دهد و اگر حمل، شش ماه باشد، باید بیست و چهار ماه شیر دهد. قانون طبیعی نیز همین را ایجاب میکند. زیرا کمبودهای دوران حمل در دوران شیرخوارگی باید جبران شود.
در روایت آمده است: زنی را نزد عمر آوردند که در شش ماهگی بچه به دنیا آورده بود. عمر تصمیم گرفت که زن را به اتّهام زنا سنگسار کند. امیرالمؤمنینعلیه السلام به عمر فرمود: اگر این زن با استدلال به کتاب خدا به مخاصمه با تو برخیزد، تو را مغلوب میسازد. زیرا خداوند میفرماید: «و حمله و فصاله ثلثون شهراً»؛ دوران حمل و از شیر گرفتن کودک سی ماه است و نیز فرموده است: «و الوالدات یرضعن أولادهنّ حولین کاملین لمن أراد أن یتمّ الرّضاعة»؛ مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند، این برای کسی است که میخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. پس، هرگاه دوران شیردهی کامل دو سال، و مدت دورهی بارداری و شیردهی سی ماه باشد، پس از کسر کردن بیست و چهار ماه از سی ماه، آنچه از این مدت باقی میماند، شش ماه است. در این هنگام عمر زن را رها کرد و بدین وسیله چنین حکمی ثابت گردید.
مثالهائی از احترام به والدین
پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر )
و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».(نهج الفصاحة)
در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده میشود و از نیکوکاران نوشته شود.(مستدرک الوسائل، ج 2)
گناهی نیست که مرتکب نشده باشم!
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام دادهام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زندهاند؟گفت:تنها پدرم زنده است.فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد.وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71)
حضرت محمد(ص) فرمودند:«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».(نهج الفصاحه)
پیامبر اسلام(ص) فرمود:«نگاه پر مهر و محبت فرزند نیکوکار به پدر و مادرش ثواب حج دارد.از آن حضرت پرسیدند:اگر روزی صد مرتبه به والدین نگاه کند،ایا آن ثواب افزایش مییابد؟ فرمود:بلی خداوند بزرگتر از آن است که شما فکر میکنید،چون برای آن قدرت مطلق، اعطای چنین ثوابهایی بسیار آسان است».(بحاررالانوار، ج 71)
رسول خدا(ص) فرمود:«در عالم رؤیا، مردی از امت خود را دیدم که عزرائیل برای گرفتن جانش آمده بود،ولی کار نیک وی نسبت به والدین خود، مانع قبض روحش گردید و عمرش طولانی گشت». (بحارالانوار، ج 71)
حضرت محمد(ص) فرمود:«سه گروه هستند که انسان شقی و بدبخت محسوب میشوند:هر کس نام مرا بشنود و صلوات نفرستد، کسی که ماه رمضان را درک کند،ولی کاری نکند که رحمت الهی نصیب او شود و کسی که یکی از والدین خود را در پیری درک نماید،ولی در حق آنها کوتاهی کند».(جامع الاخبار)
و نیز فرمود:«أطع الوالدین و إن کانا کافرین؛به پدر و مادرت احترام کن،گر چه کافر باشند».(جامع الاخبار)
شخصی از رسول خدا(ص) پرسید:حق پدر بر گردن فرزند چیست؟فرمود:او را به اسم صدا نکند، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشیند، کاری نکند که پدرش، اورا فحش دهد.(لئألی الاخبار، ج 5)
رسول خدا(ص) فرمود:«اطاعت از پدر و مادر، اطاعت از خداست و نافرمانی از آنها،نافرمانی خداست».(نهج الفصاحة)
امام صادق(ع):هر کس عصبانی و خشمگین به پدر و مادرش نگاه کند،گر چه آنها به او ظلم کرده باشند،با این حال نمازش قبول نیست.(لئالی الاخبار ، ج 5)
شخصی نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد:ای رسول خدا(ص)! من بسیار مشتاق جهاد و جنگ هستم. پیامبر(ص) فرمود: در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی،زنده خواهی بود و نزد خدا روزی میخوری و اگر بمیری،اجر تو بر خدا خواهد بود و اگر از جبهه سالم بازگردی، مانند روزی که از مادر متولد شده باشی گناهانت آمرزیده میشود.آن شخص گفت:ای پیامبر خدا(ص)، پدر و مادر پیری دارم که با من انس گرفتهاند و اگر آنها را ترک کنم،ناراحت میشوند! حضرت فرمود:پس،نزد آنان برگرد به خدا سوگند انس آنها با تو در یک شبانه روز،از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.(بحارالانوار، ج 71)
هنگامی که ابراهیم خلیل(ع) برای دیدار پسرش اسماعیل(ع) از شام به مکه آمد، پسرش در خانه نبود. حضرت ابراهیم به سوی شام بازگشت.وقتی که اسماعیل به خانه آمد،همسرش آمدن پدرش را به اسماعیل خبر داد.
او جای پای پدرش،ابراهیم،را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، آنجا را بوسید!
«زمخشری»،دانشمند بزرگ و صاحب تفسیر معروف «کشّاف»،در سفری که به خوارزم داشت،دچار سرمای سختی شد.شدت سرما به اندازهای بود که منجر به قطع یکی از پاهای او گردید! خود زمخشری علت واقعی این مسأله را چنین بیان کرد:نفرین مادرم موجب پدید آمدن چنین گرفتاری است؛زیرا من، در ایام کودکی،گنجشکی را گرفتم و نخی به پایش بستم و پرهایش را کندم.در این میان،ناگهان پرنده از دستم فرار کرد و در اثر این کار پایش جدا شد.مادرم وقتی از این ماجرا باخبر شد، برآشفت و به من گفت:خدا پای تو را قطع کند،همچنان که پای این حیوان زبان بسته را جدا ساختی!(گذرگاه عبرت)
حضرت ایة العظمی مرعشی نجفی فرمودند:زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید.من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است.نمیدانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، میترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم،تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید،من هستم.وقتی این ادب و احترام را از من دید،گفت:شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم:بلی آقا.دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد؟ و من هر چه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید».(رمز موفقیت بزرگان)
شهید ایت الله مرتضی مطهری میگوید:گهگاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم میاندیشم، احساس میکنم یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است،احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خود،به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کردهام.علاوه بر توجه معنوی و عاطفی،تا آنجا که تواناییام اجازه میداد،با وجود فقر مالی و مشکلات مادی در زندگیام،از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک و مساعدت کردهام». یکی از فرزندان شهید مطهری میگوید:«من مکرر،شاهد تواضع و احترام خاص پدر و معلم عزیزم نسبت به پدر بزرگوارش بودم و هرگاه به «فریمان» میرفتیم،تأکید داشت که نخست به منزل پدر و مادرشان بروند.در موقع روبرو شدن با پدر و مادر، دست آنان را میبوسیدند و به ما نیز توصیه میکردند که دست ایشان را ببوسیم.(رمز موفقیت بزرگان)
رسول خدا(ص) فرمود:«سید الابرار یوم القیامة.رجل برّ والدیه بعد موتهما؛در روز قیامت،نیکوکارتین افراد کسی است که پس از مرگ والدین،برای آنان خیرات و مبرّات را انجام دهد و آنان را فراموش نکند».(بحارالانوار، ج 71)
چکیده ونتایج
چون از نیکی به والدین و اداء حقوق ایشان رعایت ادب و احترام در مصاحبت است اموری در روایات اهل بیت رسیده که باید در معاشرت با ایشان رعایت شود که به بعضی اشاره شود:
- هرگاه صدای والدین می زند آنها را به نام نخواند بلکه لقب یا کنیهء ایشان را ذکر کند، یا بگوید بابا، آقا، خانم، و مانند اینها.
- جلو آنها راه نرود و پیش از ایشان نشیند.
- قبل از آنها شروع به خوردن طعام ننماید.
- حضرت سجّاد(ع) با مادر خود هم خوراک نمی شد و می فرمود می ترسم برای لقمه ای دست دراز کنم که مادرم قصد آن را داشته پس با این عمل رعایت حرمت و ادب او را ترک کرده باشم.
- در مجلس روی خود را از ایشان برنگرداند.
- در سخن گفتن صدای خود را از ایشان برنگرداند.
- دست خود را بالای دست آنها قرار ندهد.
- کاری نکند که مردم پدر یا مادرش را بد بگویند و سبّ و لعن نمایند مثل اینکه پدر کسی را سبّ کند که او هم برگردد پدرش را دشنام گوید.
- مروی است که حضرت سجّاد(ع) پسری را دیدند که در راه رفتن تکیه به دست پدر نموده است. آن حضرت بر آن پسر غضبناک شده تا آخر عمرش با او سخن نفرمود.
- ناگفته نماند آنچه گفته شد از وجوب نیکی به والدین قدر مسلّم آن نیکی است که در ترکش والدین رنجیده خاطر شوند، مانند اینکه نفقهء آنها را ابتدا ندهد تا ناچار شوند مطالبه کنند، آنگاه بدهد، چون این مسامحه موجب رنجش آنها می شود؛ واجب است پیش از مطالبه کردن به آنها برساند. و مانند اینکه در مجلس ضیافت خود به آنها اعتناء نکند و دعوت ننماید چون رنجیده می شوند ترک این نیکی حرام است و همچنین در موارد تحفه و هدیه دادن. و اما ترک کردن آن نیکی که آنها را نرنجاند حرمت آن معلوم نیست.
و نیز آنچه گفته شد از لزوم اکرام واحترام آنها قدر مسلّم آن اکرامی است که ترک آن موجب آزار و رنجش آنها شود مانند اینکه برای اهانت و خوار کردن والدین پشت به آنها کند، صدای خود را بلندتر از صدای آنها نماید، جلو آنها راه رود البته تمام آنها حرام است لکن ترک بعضی از موارد اکرام بدون قصد اهانت بطوریکه موجب رنجش آنها نشود حرمت آنها معلوم نیست، بلکه پاره ای از موارد اکرام والدین از مستحبّات شمرده شده است.
حضرت باقر(ع) فرمود: صدقهء نهانی آتش قهر خدا را خاموش می کند و نیکی کردن به والدین و صلهء رحم عمر را زیاد می کند.
در حدیث دیگر فرمود: بخشش پنهانی و نیکی به پدر و مادر، تهیدستی را برطرف می کند و عمر را دراز می نماید و هفتاد قسم مردن بد را دور می کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: بخشش پنهانی و نیکی به پدر و مادر، تهیدستی را برطرف می کند و عمر را دراز می نماید و هفتاد قسم مردن بد را دور می کند.
نیکی به والدین سبب دعای آنها درباره اولاد است چنانچه بدی کردن به ایشان سبب نفرین آنهاست و از دعاهای بلکه سریع الاجابه، دعا و نفرین والدین نسبت به اولاد است.
پینوشتها: